شرکت فرآوردههای پروتئینی کوروش
داستان «فرآوردههای پروتئینی کوروش»، حکایت تلاشی جمعی برای امنیت و سلامت تغذیه اهالی این سرزمین است. ما به عنوان یکی از شرکتهای گروه هاترو و از زیرمجموعههای گروه صنعتی گلرنگ، در تلاشیم تا با برندهای رانجوی، نیکشف و کیمبال، گسترهای متنوع از فرآوردههای پروتئینی و محصولات غذایی نیمهآماده و منجمد را به سر سفرههای ایرانیان بیاوریم و به اندازه توانمان بر کیفیت و کمیت تغذیه مردمانمان بیفزاییم.
کنترل کیفیت
از لحظه ورود مواد اولیه به خط تولید تا توزیع در شبکه پخش
قیمتگذاری رقابتی
قیمت بهینه و رقابتی متناسب با سطح اقتصادی مشتریان
تنوع و جامعیت
پوشش حداکثری سبد غذایی مشتریان با سلایق گوناگون
تنوع، کارایی و هدفمندی
تنوع گسترده؛ متناسب با هر سلیقه غذایی
در فرآوردههای پروتئینی کوروش، به هر سلیقه و رژیم غذایی پاسخ دادهایم؛ با مجموعهای متنوع از محصولات نیمهآماده و پروتئینی که با ترکیبهای تازه و بالاترین سطح کنترل کیفی تولید و عرضه میشوند.
برند
رسته محصولی
محصول
نیروی انسانی
برندهای متنوع؛ پاسخگوی هر نوع تقاضای بازار
با این نامها، آشنای شماییم
ما در فرآوردههای پروتئینی کوروش تلاش کردهایم برای طیف متنوعی از تقاضای موجود در بازار، گستره متنوعی از برندها را خلق کرده و توسعه بدهیم. هر کدام از برندهای ما، از دید طراحی و بستهبندی، اقلام تولیدی و قیمتگذاری، پاسخگوی نیازها و خواستهای بخشی از جامعه هدف هستند.
خوشحال میشویم که با برندهای متنوع خود در یخچالهای فروشگاه شما حضور داشته باشیم و نیازهای مشتریانتان را با محصولاتمان برآورده کنیم:
- از اقتصادی تا پریمیوم
- از گوشت قرمز تا مرغ و آبزیان
- از فرآوریشده تا ساده و منجمد
خواندنیها و دانستنیها
اگر مایلید درباره روندهای اقتصادی، دورنمای فناوری و صنعت تولید فرآوردههای پروتئینی و غذاهای نیمهآماده و منجمد بیشتر بخوانید، به مجله علمی فرآوردههای پروتئینی کوروش سر بزنید:
“در آن صبح طولانی، تیتا از سپیدهدم بیدار شد تا سوسیسهای خانگی را آماده کند. گوشت تازه را خرد کرد، سپس از چرخ گذراند تا بافتش نرم و یکدست شود. چربی را جدا کرد و به نسبت دقیق با گوشت درآمیخت. ادویهها را افزود و با نوک انگشتان در گوشت ماساژ داد؛ آنقدر که گرمای دستانش با طعمها درآمیزد. بوی فلفل و دارچین با گرمای آفتاب آمیخته بود. هر بند سوسیس را با نخی محکم بست، گرهای برای هر اندوه، هر دلتنگی.
تیتا میدانست که در هر رشته از این سوسیسها چیزی از روح او نهفته است؛ چنانکه اگر کسی آنها را بچشد، گرمایی از عشق و غمی از گذشته را در دهان خود حس خواهد کرد.”
برگرفته از رمان «مثل آب برای شکلات» اثر لورا اسکوئیول
“آن شب، بوی کرهی داغ و گوشت گاو در تمام خانه پیچیده بود. جولی، بیهیچ مهارتی جز شوق، روبهروی ماهیتابهای ایستاده بود که گوشت را درون آن با صدای آرام سرخ میکرد. رنگ برشتهاش آرام آرام پدیدار میشد، درست همانطور که اعتمادبهنفسش شکل میگرفت. هر تکهی گوشت برایش تمرینی در صبر بود. هر سس گوشت، یادآوری اینکه دقت، عشق و وقتگذاشتن همان راز جاودانهی آشپزی است.
او فهمید که غذاها، بیش از آنکه صرفاً خوراک باشند، تمرینیاند برای احترام گذاشتن به زندگی.”
برگرفته از کتاب «جولی و جولیا» اثر جولی پاول
“سفره که پهن میشد، هوا بوی سوسیس دودی و گوشت بره بریان میگرفت. پیرمرد ده میگفت: غذا که از دل حیوانی شریف آمده باشد، باید با احترام خورده شود.
مردان دور میز مینشستند، چاقوهایشان را چون ابزار کار در دست میگرفتند و سکوتی کوتاه پیش از اولین برش برقرار میشد، سکوتی شبیه دعا. بعد صدای خنده و بوی چربی و گوشت فضا را پر میکرد. آن روزها غذا تنها چیزی نبود که ما میخوردیم؛ ما لحظهها را میبلعیدیم.”
